يك روز مي بوسمت


ღ♥ღعاشق ديونه ღ♥ღ

یک روز می بوسمت

روز که باران می بارد

یک روز که چترمان دو نفره شده

یک روز که همه جا حسابی خیس است

یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ

آرام تر از هر چه تصورش را کنی

آهسته ، می بوسمت

یک روز می بوسمت

هر چه پیش آید خوش آید

حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم

دلم ترسیده

که مبادا از فردا دیگر « عشق من » نباشی

آخر ، عشق سه حرفی کلاس اول من

حالا آن قدر دوست داشتنی شده

که برای خیلی ها سه حرف که سهل است 

هزار هزار حرف

یک روز می بوسمت

به قول شاعر

عشق کلاس اول

تنها سه حرف است

اما کلاس آخر

عشق هزار حرف است

یک روز می بوسمت

فوقش خدا مرا می برد جهنم

این شعر برام خیلی اشناست

فوقش می شوم ابلیس

آن وقت تو هم به خاطر این که

یک « ابلیس » تو را بوسیده

جهنمی می شوی

جهنم که آمدی

من آن جا پیدایت می کنم

و از آنجا هر روز می بوسمت

وای خدا

چه صفایی پیدا می کند جهنم

یک روز می بوسمت

می خندم و می بوسمت

گریه می کنم و می بوسمت

یک روز می آید که از آن روز به بعد

من هر روز می بوسمت

لبهایم را می گذارم روی گونه هایت

و بعد هر چه بادا باد ، می بوسمت

تو احتمالا سرخ می شوی

و من هم که پیش تو همیشه سرخم

دوستت دارم با تمام وجودم



نوشته شده در 8 / 3 / 1391برچسب:,ساعت 11:16 بعد از ظهر توسط zanyar| |


Power By: LoxBlog.Com